ثمره ی عشقمون

هفته 29

امروز 23 آبان پسرم 28 هفته و 5 روز شده الهی شکر خدایا بع=ه عظمتت شکر. پسرم علیرضا این روزها ماشاالله خیلی بزرگ شدی و حسابی تو دل مامانی بازیگوشی میکنی . کلی دل من و بابایی رو بردی عزیز دلم. وقتی شروع میکنی به تکون خوردن قشنگ تکونم میدی مامانی از این ور به اون ور میره خیلی با حاله خدا رو هزار مرتبه شکر پسرم داریم این روزها رو میبینیم ، خیلی لذت بخشه خیلی. از این روزها برات بگم که به لطف خدا دارن میگذرن و من همچنان استراحتم و از خونه بیرون نمیرم هوا هم سرد شده پسرم . بابایی انشاالله هفته دیگه میره تهران خریدای گل پسرو میکنه وای نمیدونی چقدر ذوق داریم عسلم . خدا بابایی رو خیر بده میخواد برای پسرش سنگ تموم بزاره. راستی یه چیز بامزه شما وقت...
29 آبان 1393

سونوگرافی هفته 27

پسرم ؛ پاره تنم ؛ چشم و چراغم سلام و صد سلام خدا میدونه مامان بهار چقدر خوشحاله آخه بعد از دو ماه دوباره گل پسرمو دیدم به لطف خدا ، چهار شنبه 7 آبان ساعت 3 وقت سونوگرافی داشتم از شب قبل کلی هیجان و استرس داشتم پسرم اخه بعد از مدتها میخواستم گل پسرمو ببینم و از سلامتیش با خبر بشم .  این روزها مامانی پروین اینا هم آمدن خونه بالای ما و درگیر جابجابب هستن خاله آزاده هم اینجاست و کلا دورو برمون شلوغه . خلاصه چهارشنبه ظهر با بابایی غذامون رو خوردیم و زودی حاظر شدیم که بریم سونوگرافی . درست ساعت 3 اونجا بودیم یکمی طول کشید تا دکتر آمد هوا هم سرد شده ، مامان بهار بعد از مدتها از خونه بیرون رفت . دکتر آمد و شروع کرد به چک کردن شما ، اون لح...
28 آبان 1393

هفته 27

علیرضا پسر قشنگم سلام   انشا الله که حالت خوب باشه ، جات راحت باشه تو دل مامانی پسرم. الهی شکر ، الهل هزار مرتبه شکر دارم این روزها رو میبینم . پسر گلم ماشا الله بزرگ شدی ، حرکاتت و لگدات بیشتر شده حسابی مامان بهار و سورپرایز میکنی فدات بشم. الانم داری کلی برای مامانت دلبری میکنی. از این روزها بگم پسرم که چند هفته ای حسابی درگیر تهیه یک لیست خرید برای گل پسرم بودم تمام سایت ها رو با دقت میخوندم تا بالاخره تونستم یه لیست تهیه کنم از وسایل مورد نیاز پسرمون . انشا الله بابا امیر جونت آخرای آبان ماه بره تهران و خریدات و بکنه عزیزم . واااای نمی دونی چه ذوقی دارم علیرضا جونم ، پسرم خدا رو شکر دیگه رفتیم توی 7 ماه و تقریبا 3 ماه...
27 آبان 1393

خدایااااااااا

خدایا ! مهربانا ! از تو سپاسگذارم هر لحظه و هر نفسی چقدر رحیمی که به چون منی بهترین دنیا را عطا می کنی؟؟؟ من سراپا تقصیرم اما تو ای بهترین ! خاک خشک وجودم را کشتزار محصولی عظیم کردی. من که تا این حد بی مقدارم حالا بسان صدفی شده ام گرانبها. در باورم نمیگنجد مرواریدیدر دل دارم که تو او را عاشقانه دوست داری   قسم میدم تو را به عزیز ترین مخلوقت                   به من توان بده تا امانت داری خوبی باشم                    ...
27 آبان 1393
1